دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی و صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای آن به شعبه

دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی و صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای آن به شعبه
لیست محتوای این صفحه

دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار ابزاری حقوقی است که کارگران یا کارفرمایان در صورتی که از رأی صادره از سوی هیئت حل اختلاف اداره کار در خصوص اختلافات کارگری رضایت نداشته باشند، می‌توانند برای تجدیدنظرخواهی و بررسی مجدد آن رأی، به دیوان عدالت اداری ارائه دهند.

دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار

دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار

دادخواست اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف

ریاست محترم دیوان عدالت اداری

با سلام و دعای خیر

احتراماً اینجانب نسبت به رأی شماره …… مورخ …… هیأت حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی شهرستان …… که در تاریخ …… به اینجانب ابلاغ گردیده است. اعتراض نموده و با استناد به ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت اداری درخواست نقض و ابطال رأی معترض عنه را دارم.

۱- مقدمتاً و به اختصار به استحضار قضات محترم دیوان عدالت اداری می‌رساند اینجانب به موجب بیع‌نامه مورخ …… سه دانگ از پلاک ثبتی …… را که به صورت یکباب خانه و یک باب مغازه قنادی می‎باشد. را از شخصی به نام …… خریداری نمودم.

بعد از مدتی با هم در مغازه مشغول به کار شدیم نامبرده چند نفر کارگر داشت که برای مدت بیش از ده سال برای نامبرده کار میکرده‌اند که مشارالیه اقدام به تعطیل نمودن کارگاه نموده و کارگران برای احقاق حق به اداره کار مراجعه و هیأت تشخیص اداره کار اینجانب و آقای …… را به پرداخت حق سنوات کارگران و مزایای دیگر کارگران محکوم نمود که بدون ابلاغ رأی هیأت تشخیص به اینجانب رای به همکار یا شریک اینجانب ابلاغ و مشارالیه به رأی صادره اعتراض نموده و هیأت حل اختلاف اداره کار اینجانب را به پرداخت حق و حقوق کارگران از جمله عیدی سنوات، پاداش بن و …… می‌نماید.

که رأی صادره در تاریخ …… به اینجانب ابلاغ گردیده است و رأی مورد اعتراض بنا به دلایل ذیل الذکر مخدوش به نظر میرسد

2. در پرونده مورد اعتراض اصلاً اخطاریه و یا دعوت‌نامه و یا نسخه دوم برگ دادخواست به اینجانب ابلاغ نشده است و با توجه به محتویات پرونده شکایت شاکی علیه آقای …… بوده است و شکایتی علیه اینجانب مطرح نشده تا کمیسیون تشخیص یا حل اختلاف بتواند اینجانب را محکوم نماید.

3. با توجه به اینکه اصلاً در خصوص شکایت شاکی اینجانب دعوت نشده‌ام و هیچگونه اخطاریه‌ای برای اینجانب ارسال نشده است. رسیدگی کمیسیون بر خلاف قانون بوده است.

4. مستند رأی هیأت حل اختلاف اظهارات طرفین و مذاکرات مفصل حضوری می‎باشد. در صورتی که اصلاً اینجانب به کمیسیون دعوت نشده‌ام و تا به حال در هیچ جلسه‌ای در کمیسیون اداره کار شرکت نکرده‌ام.

5. همانطور که کارگران در دادخواست خود اعلام نموده‌اند مدت ۱۵ سال کارگر آقای …… بوده‌اند و اینجانب حدود 5/1 سال است، که با آقای …… شریک شده‌ام عادلانه نیست اینجانب سنوات کارگری بپردازم که اصلا برای اینجانب کار نکرده است.

6. در رأی هیأت حل اختلاف به گزارش مأمور تحقیق استناد شده است، که اصلاً چنین امری صحت نداشته و ندارد هرگز مأموری برای تحقیق به کارگاه یا نزد همسایگان مراجعه نکرده است و استناد کمیسیون حل اختلاف به گزارش مأمور تحقیق فاقد مبنا و توجیه قانونی است.

در پایان ضمن پوزش از اطاله کلام با عنایت به مراتب فوق بدواً با استناد به مواد ۱۳، ۱۴ و ۱۵ آئین دادرسی دیوان عدالت اداری صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای رأی شماره …… هیأت حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی ……، و در ماهیت مستنداً به ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت اداری صدور حکم بر ابطال و نقض رای مذکور مورد استدعاست.

با تقدیم احترامات فائقه

نام و نام خانوادگی

امضاء

دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *