لایحه دفاعیه در پرونده هتک حرمت و نشر اکاذیب، سندی است که توسط متهم یا وکیل او به دادگاه ارائه میشود تا به اتهامات و ادعاهای مطرحشده توسط شاکی در خصوص هتک حرمت و نشر اکاذیب پاسخ دهد. در ادامه نمونه ای از لایحه دفاعیه در پرونده هتک حرمت و نشر اکاذیب را مشاهده میکنید.
نمونه ای از لایحه دفاعیه در پرونده هتک حرمت و نشر اکاذیب
قضات محترم دادگاه تجدیدنظر استان ……
با نهایت احترام و بعد از سلام در مقام تجدید نظر از دادنامهی شمارهی ۹۱۱۰۷۷- …… در پرونده ۹۱۰۰۰۱۵۶ شماره بایگانی …… که در تاریخ …… به اینجانب ابلاغ شده است. در مهلت مقرر و با پرداخت هزینهی دادرسی مفروض میدارد؛
انقلاب
برخلاف آنچه در دادنامهامده است.
اولاً؛ اینجانب هیچ گونه سابقهی محکومیت کیفری ندارم در عین حال برای اثبات این امر تصویر گواهینامه عدم سوء سابقهی شمارهی …… صادر شده از دادسرای محترم عمومی و شهرستان …… به پیوست تقدیم است،
ثانیاً اینجانب متأهل نیستم و هنوز ازدواج نکردهام در تأیید این واقعیت تصویر مصدق شناسنامهام از تمام صفحهها به ضمیمه ایفاد میگردد.
ثالثاً؛ شکایات متعدد از ناحیهی اینجانب در حوزهی قضایی ……، و دادسرای …… مطرح نشده است. کما این که دلیلی برای ادعا وجود ندارد، از سوی دیگر صرف طرح دعاوی متعدد فرضاً که وجود داشته باشد؛ گناه و جرم نیست، و قانوناً قوهی محترم قضائیه مرجع تظلمات و ملمجا مظلومان است.
اعلام گزارش به هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان …… هم حق و هم تکلیف مردم است. تا محیط آموزش و پرورش که مسئول تعلیم و تربیت اسلامی فرزندان جامعهی اسلامیاند بهتر و مربیان موجه تر داشته باشند وانگهی وقتی دادگاه انتظامی آموزش و پرورش مشتکی عنه تجدیدنظر خوانده را محکوم کرده است. بنابراین شکایت بجا بوده است و قانوناً شاکی را نمیتوان مقصر یا محرم یا گناهکار شمرد.
در این خصوص استدعا دارم مقرر فرمایید سوابق امر از ادارهی کل آموزش و پرورش استان ……، و ادارهی آموزش و پرورش شهرستان …… مطالبه و مطالعه شود. بنابراین شکایت اینجانب هم وقتی با واقعیت تطابق دارد افترا محسوب نمیگردد.
مندرجات اوراق این پرونده که خلاصهی آن در قرار مجرمیت ملحوظ نظر دادسرای محترم …… قرار گرفته است، ثابت میکند که تجدیدنظر خوانده اخلاقاً به خود اجازه داده است، که برخلاف قانون و اصول اخلاقی شکایت توهین، هتک حرمت، نشر اکاذیب، اخلال در نظم و آسایش و آرامش و کلاهبرداری علیه اینجانب مطرح کند که به خوبی عدم صدق و صداقت را ثابت میکند.
دادگاه محترم …… به سبک متداول در دادسرا- شکایت وکیل شاکی را هم از ادله برشمرده است و حال آن که شکایت هر شاکی فقط موجب شروع به رسیدگی مراجع قضایی است.
اینجانب در طول رسیدگی، اعم از دادسرا و دادگاه به جرم اقرار نکردهام و همواره ادعای شاکی را بیوجه و ناشی از مسائل اخلاقی شاکی اعلام کردهام و شکایت نامبرده را بلا دلیل دانستهام.
افرادی را که علیه اینجانب شهادت دادهاند، از قبیل آقای الف. فرزند ق. و آقای م. ن. نمیشناسم وانگهی بدون حضورم ادای شهادت کردهاند که حق اینجانب درخصوص حرج و تعدیل آنان محفوظ است و ایضاً شهادت آنان دروغ بوده است.
در دادنامه مذکور نیفتاده است. از چه طریقی روزنامه جراید نطق در مجامع و چهامری را صریحاً به شاکی نسبت دادهام و نتوانستم صحت آن اسناد را ثابت نمایم اگر در مقام تظلم و در اثر ازار و اذیت آقای ی. س. مطلبی گفتهام، آنهم در دادگاه یا دادسرا، بلاجهت و بیمأخذ و از روی مردم آزاری نبوده است.
بلکه از سر درد و ناراحتی بوده است و اگر برقرار منع پیگرد اعتراض نکردهام برای این بوده است، که بگومگو را خاتمه دهم وگرنه اگر اعتراض میکردم قرار میشکست و تجدید نظر خوانده مجازات قانونی میشد.
تجدید نظر خوانده …… بدون این که از جانب صاحب حساب بانکی که اینجانب باشد. به بانک ملی ایران مراجعه و پرینت حساب جاریام را گرفته است. تصویر این پرینت که خط آقای ی. س. و امضای ایشان در آن منعکس است، به پیوست ایفاد و در صورت نیاز به استعلام از بانک ملی شعبهی استناد مینمایم.
تجدیدنظر خوانده …… تدوین این که دیناری از اینجانب طلبکار باشد. در شعبهی دوم دادگاه …… طرح دعوای مطالبهی طلب نمود و مرا محکوم کرد که مبلغ هفتاد دو میلیون ریال و هشتصد هزار به وی بپردازم دادنامهی ۹۰۰۹۸۷ در پروندهی ۹۰۰۶۷۶ (که تصویر مصدق آن هم ضمیمه میگردد)، و آنگاه در مرحلهی تجدیدنظر استان شعبهی چهارم در پروندهی ۴/۹۱۰۲۷۶ت به موجب دادنامهی ۹۱۰۰۸۸۳ حکم بر بیحقی آقای ی. س. صادر شد. حال تصور بفرمایید چه قدر اذیتم کردهاند و مرا به این دادگاه و آن دادگاه کشاندهاند و آنگاه برایم نامه مینویسد و عذرخواهی میکند تصویر ضم لایحه است.
اقرارنامهی آقای ی. که قبول دارد که ۲۶ میلیون ریال بابت بهره بانکی و دیر کرد از اینجانب دریافت کرده است. در تاریخ …… نوشته و امضاء شده است، که رو گرفت مصدق این برگ هم لطفاً ایفاد میگردد.
معطوفاً به آنچه معروض افتاد و مدارکی که تقدیم میشود. معلوم و مشخص میگردد، که مراجعهی قانون پسند اینجانب به مرجع قضایی آنهم فقط و فقط یک بار (و برای تظلّم و درخواست بررسی و احقاق حق) فاقد سوءنیت خاص بوده است- و به عبارت دیگر- بدون هیچ دلیل و علتی و موجبی که ناشی از عملکرد و مشتکى عنه (تجدید نظر خوانده) بیفعلی باشید و ابتدا به ساکن و با قصد آزار و اذیت به مرجع محترم قضایی نرفتم و به نحوی که نظریه مشورتی اداری حقوقی قوه قضائیه- منتشره در روزنامهی رسمی ۱۱۸۳۶- 25/7/۱۳۶۴ اعلام نظر میکند.
(« اگر شاکی در مقام احقاق حق و رفع ظلم از خود علیه کسی شکایت کند و علمی یا امری را صریحاً به او نسبت بدهد، که قانوناً جرم است، ولی نتواند صحت این اسناد را به اثبات برساند به عنوان مقری قابل تعقیب و مجازات نیست)». زیرا در جرم افتراء سایر جرایم عمدی از جمله عناصر متشکله آن سوءنیت یا عنصر معنوی است و در اعلام شاکی ستم دیده عنصر معنوی جرم افتراء وجود ندارد و فقط نتوانسته است.
دلیل محکمه پسند به مقامات قضایی ارائه کند به علل مفترى لغتاً و اصطلاحاً کسی اطلاق میگردد، که با دروغ و صحنه سازی و به منظور هتک حرمت و حیثیت دیگری نسبت خلاف واقع به او بدهد. مضافاً آنکه شاکی و متضرر از ستم شرعاً و قانوناً شخصاً، مجاز به نیست، و راهی جز اعلام شکایت به مراجع صالحه نخواهد داشت.
و در طرف دیگر به دور از عدالت است، به جای ر. و ح. ظلم شاکی را به عنوان مفتری کیفر دهیم و از ظالم و مجرم حمایت کنیم البته اگر کسی به منظور اصرار به غیر اکاذیبی را به وی نسبت دهد و قادر به اثبات آن نباشد. به عنوان مفتری قابل تعقیب است… قرآن مجید میفرماید؛ لایحب ا… الجهربا السوء من القول الا من ظلم؛ لذا مرتکب جرم افترا نشدهام سوءنیت در تقدیم شکایت به مرجع قضایی نداشته ام.
اذیت و آزار و متوجهام شده است، و راه دیگری نداشتهام. فاقد هر نوع سوءسابقهی کیفری هستم. از این رو مستدعی است. رسیدگی و یا فسخ دادنامهی تجدیدنظر خواسته بر بیگناهیام اصدار رأی فرمایید و به عرض میرساند که غیر از خداوند متعال و قضات عالی مقام ملجأ دیگری ندارم.
باکمال احترام
نام و نام خانوادگی
امضاء