لایحه دفاعیه در پرونده قتل عمدی

جستجو
آنچه در این مقاله خواهید خواند
شبکه های اجتماعی
لایحه دفاعیه در پرونده قتل عمدی

لایحه دفاعیه در پرونده قتل عمدی، توسط متهم یا وکیل او به دادگاه ارائه می‌شود تا به اتهام قتل عمدی پاسخ دهد. این لایحه شامل دلایلی که اظهار می‌کند متهم مرتکب قتل عمدی نشده یا اقدام او به دلایلی مانند دفاع مشروع، تصادف یا اشتباه بوده است. دلایل می‌توانند مربوط به شهادت شهود، گزارش‌های پزشکی قانونی، و مدارکی باشد که بی‌گناهی یا کاهش مسئولیت کیفری متهم را ثابت کند. در ادامه نمونه ای از لایحه دفاعیه در پرونده قتل عمدی را مشاهده می‌کنید.

تنظیم لایحه دفاعیه در پرونده قتل عمدی

ریاست محترم دیوان عالی کشور

با سلام و عرض ادب

دادنامه فرجام خواسته بدون توجه به تحولات تضمینی بنیادین درزمینه شکلی و ماهوی صادر گردیده است.

دلایل و مدارک مستند صدور حکم بر محکومیت قصاص نفس موکل همگی مخدوش و فاقد اعتبار شرعی و قانونی است.

شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… نه بر پایه یقین که بر مبنای حدس ظن و گمان حکم بر محکومیت موکل صادر نموده است.

احتراماً؛ اینجانب ف. ق. وکیل خانم م. س. فرزند م. در پرونده کلاسه ٩۴٠١۴٣ مطروحه نزد شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… که به موجب دادنامه شماره ۹۶۰۹۹۷۰۱۷۱۱۵۰۰۲۳۷ مورخ …… منتهی به صدور حکم محکومیت به قصاص نفس موکل به جهت ارتکاب جنایت عمدی نسبت به مرحوم ج. ف. فرزند ن. گردیده است.

نظر به این که دادنامه فرجام خواسته با نفس بسیاری از «‌موازین قانونی و اصول مسلم دادرسی» صادر و شعبه محترم دادگاه کیفری یک استان …… در استنباط از مواد قانونی مورد استناد از یک سو و انطباق آن با موضوع مورد ادعا از سوی دیگر، دچار اشتباهات فاحشی گردیده صفحه ١۴٢ از قول همسر مرحوم اشاره به مصرف قرص اشتها آور گردید.

از مجموع این اظهارات این موضوع که مرحوم قرص مصرف کرده و به خاطر آن حال مزاجی وی وخیم شده  ثابت است. اما این که این قرص چه نوع قرص بوده، دادگاه بر این باور است، که قرص مصرف شده از نوع قرص گندم بوده است.

چراکه بنا به تحقیقات انجام شده و حتی اقرار برادر متهم به شرح صفحه ۲۳۹ صورت جلسه مواجهه حضوری صفحه ۲۲۵ خانم م. س. عامل عدم انجام کالبد شکافی بوده‌اند و از این امر واهمه داشتند زیرا برادرش در صفحه ۲۳۹ می‌گوید هدف از این عمل احتمالاً جار و جنجال برای جلوگیری از کالبدشکافی این بود که زودتر تشییع جنازه شود …… و خواهرم به من گفته، من هم چون دلش شکسته بود.

متعاقباً در صورت جلسه مواجهه حضوری صفحه ٢۴۵ می­گوید خواهرم م. از من خواست که جسد به پزشکی قانونی نرود و کالبدشکافی نشود از سویی دیگر اگرچه بنا به جار و جنجالی که در زمان فوت مرحوم به راه انداخته شد.

بدین ترتیب از انجام کالبدشکافی جلوگیری گردیده است. لیکن در پاسخ استعلام از بازپرس به شرح صفحه ۶۶ صراحتاً به مسمومیت با ارگانوفسفره اشاره شد، و هم این که در اظهارات پزشکی قانونی به شرح صفحه ٢٨۶ به صراحت به مسمومیت بیمار با قرض برنج اظهارنظر گردید، مضافاً به این که دادگاه برای قناعت وجدانی موضوع را به کمیسیون پزشکی قانونی ارجاع می‌نماید،

که پاسخ واصله به شرح صفحه ۵۸۱ به قطع و جزم مسمومیت قرص برنج حکایت دارد و این نظریه با وصف ابلاغ مصون از تعارض باقی مانده است. سوم این که در بررسی رنگهای متهمه این دادگاه به شماره تلفن…… برخورد می‌کند که مدتی قبل از آن مرحوم خانم م. س از متصرف خط مذکور تقاضای قرص گندم می‌کند؛

لذا دادگاه با استعلام از دفتر خدماتی ایرانسل به عمل آورده و مالک خط خانمی به هویت خ. م. که عدم توجه به آنها تضییع حقوق حقه موکل را در پی خواهد داشت، استناد به بندهای الف و ب ماده ۴۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری با تقدیم لایحه فرجام خواهی تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته و صدور حکم بر برائت موکل را از محضر قضات محترم دیوان دارد.

پیش از پرداختن به ایرادات و اشکالات شکلی و ماهوی دادنامه صادره از دادگاه کیفری یک استان …… ذکر قسمتهایی از آن ضرورتی اجتناب ناپذیر می‌باشد.

در بخشی از دادنامه مورد فرجام که‌امتناء و اتکاء دادگاه کیفری یک بر صدور حکم بر قصاص نفس موکل بوده است. مقرر گردید. اول این که خانم .م. س. بنا به اقرار صریح خود که مورد تأیید دیگر متهم نیز بوده است. حدود دو سال قبل از فوت همسرش با م. ف. رابطه دوستی و عاشقانه داشته است. و بارها با خودروی متهم ف. ن. به دور زدن و تفریح رفته‌اند.

و دختر مرحوم ف. را به نام آرزو که در زمان وقوع حادثه یازده ساله داشته، به شرح صفحه ۱۸ پرونده می­گوید پدر و مادرم همیشه مشکل داشتند و با یکدیگر درگیر می‌شدند شخصی به نام م. که ماشین نیسان دارد وقتی پدرم نبود به منزل ما می‌آمد و به مادرم پول می‌داد، برای من هدیه میخرید، اما پدرم از موضوع اطلاع نداشت و یک روز قبل از فوت پدرم وی منزل ما بود؛ لذا

  • اولاً؛ رابطه دوستی آنان ثابت است.
  • ثانیاً؛ انکار متهم ف. ن. به این که نمی‌دانسته که م. س. شوهر دارد و تاکنون نیز به خانه­شان نرفته وجاهت ندارد. دوم این که از ابتدای تشکیل پرونده تا انتهای آن خانم س. مکرر گفته است. شوهرش قرص برنج خورد و حالش به هم خورد و بعداً نیز علت را مصرف مواد مخدر ذکر کرده است. تا جایی که حتی والدین ج. ف. در طرح شکایت در صفحه ۲ پرونده به نقل از عروسشان .م س. به مصرف قرص اشاره کردند، هم چنین در پرونده بالینی بیمار به شرح صفحه ١٢۴ نیز اشاره به مصرف قرص شده است.
  • در اظهارات احد از پرستاران بیمارستان به شرح خانم …… معرفی می‌شود، و در نهایت با تماس تلفنی با خط مذکور مشخص می‌شود، که خط در تصرف شوهرش آقای ر. الف. است. نامبرده برای انجام تحقیقات احضار می‌شود. به شرح صفحات ۴۴٢ به بعد به صراحت اعلام می‌دارد که با م. س. آشنایی دارد و یک روز از وی قرض گندم تقاضا کردند در حالی که من می‌دانستم، ایشان نه گندم دارد و نه برنج، از وی پرسیدم به چه دلیل دنبال قرص گندم هستی؟ پاسخ مرا گفتند کار دارم و چیز دیگری نگفتند. و خیلی هم اصرار داشت.

از متهم راجع به این موضوع به شرح صورت جلسه صفحه ۶١٨ سوالاتی پرسیده شد، که پاسخ دادند اظهارات و. الف. را قبول دارم حتی قرار و مدار گذاشتیم و من سر قرار متهم ولی ایشان به من قرص گندم ندادند. و در مقابل این سؤال دادگاه که به چه دلیل با وجود نداشتن گندم و برنج دنبال چنین قرصی بودید؟ پاسخ دادند میخواستم خودکشی کنم، این در حالی است، که ر. الف. در اظهاراتش گفتند، نامبرده صرفاً گفته بود لازم دارم و حرف دیگری نگفتند.

  • چهارم این که حدود نه روز قبل از فوت یعنی …… خانم م. س. به آقای م. … پیامکی ارسال می‌دارد به این مضمون که (خیلی دوستت دارم، تنها آرزوم رسیدن به اوست، حتی اگر طلاقم نده می‌کشمش و انتقام تمام کارها را می­گیرم، قربونت) هر چند متهم در صورت جلسه این به شرح صفحه ۶٢٢ بدون جهت ارسال این پیامک را از خط تلفن مورد نظر خویش به م. ف. قبول نمی‌‌کند اما در پاسخ به سؤال بازپرس و سؤال این سؤال گفته است. انگیزه‌ام قتل همسرم نبوده، فقط خواستم م. را بترسانم، که با من باشد.
  • پنجم نامبرده در تاریخ …… یعنی دقیقاً شب حادثه ساعت ۲۲:۳۸ دقیقه به م. ف. پیامکی ارسال می‌کند، با این متن که طرف آمده غروب خانه، منم آمدم هر چی حرف زد کنار نیامدیم، اون قرص گندم خورد. در پیامک بعدی گفته است. اتفاقی می‌افتد من می­ترسم، جواب بده، ملاحظه می‌شود، که در تاریخ وقوع حادثه و قبل از اینکه کسی متوجه باشد.

اساساً به چه دلیل متوفی مسموم گردیده و هنوز هیچ پزشکی هیچگونه اظهارنظری نکرده است. نامبرده ارسال پیامک به م ف. اشاره به قرص، آن هم قرص گندم، می‌کند. او جالب تر این که در تاریخ فوت یعنی …… ساعت ۱۶:۱۲ دقیقه مجدد به نامبرده پیام می‌دهد که من (طلاق گرفتم) و در شب ساعت ۲۱ پیام می‌دهد چرا نمی‌زاری صداتو بشنوم، آرام بشم، دارم دیوانه میشوم، من دارم میمیرم، وقتی پیامکها در کنار یکدیگر قرار داده می‌شود،

و با توجه به زمان ارسال آنها و همچنین اظهارات ر. الف. و تلاش متهم برای تهیه قرص که به قبل از زمان فوت برمی‌گردد، علت جار و جنجال در بیمارستان و جلوگیری از هرگونه تحقیقات پزشکی و قضایی مشخص می‌گردد، که همه و همه برای عدم کشف موضوع بوده است.

  • ششم این که م. در صفحه ٣۴٨ پرونده در پاسخ به سؤال دادگاه مبنی بر این که آیا خودتان در جریان مصرف قرص چاقی شوهرت بودی یا خیر؟ گفتند من اصلاً در جریان نبودم و ندیدم ولی قرصهای دیگری که برای اعتیادش می­خورد را دیدم. در حالی که به سؤال مشابه این دادگاه در جلسه رسیدگی …… صفحه ۶٢١ بیان داشت، شوهرم حدود دو سه ماهی بود که شروع به خوردن قرص چاقی کرده بود بنابراین تعارض و تناقض در گفتار ایشان کاملاً مشهود است.
  • هفتم این که بین متهم و شوهرش اختلافاتی بوده که نامبرده سعی دارد این اختلافات را به هر دلیل مخفی نگه دارد دائماً از روابط حسنه با شوهرش حرف می­زند در حالی که سابقاً اشاره شد، که دختر یازده ساله ایشان به شرح صفحه ۱۸ به دعوا و درگیری بین پدر و مادرش می‌پردازد در ثانی شخصی بنام ص. در صفحه ۲۸ پرونده وقتی که مأمورین در خصوص مالکیت تلفن ۰۹۳۹، و علت تماس با مالکیت تلفن از مشارالیه بازجویی کرده‌اند،

ایشان مالک تلفن را فردی بنام ج. اعلام نموده و سپس تماس را میگوید، ج. به تاریخ …… یعنی یک روز قبل از فوت با وی تماس گرفته و گفته است، به منزل ما بیائید چون م. با من دعوا کرده و دلم گرفته است. بنابراین حتی یک روز قبل از فوت درگیری این دو وجود داشته؛

لذا به زعم دادگاه از یکسو اختلافات موجود و بیکاری و بی‌پولی مرحوم و از سوی دیگر کمکهای مالی م. به خانم س. و برقراری رابطه عاشقانه، همگی می‌توانسته انگیزه‌ای برای خلاصی متهمه از شوهرش باشد. تا به عشق خود برسد.

کما این که پس از سپری شدن عده وفات، این دو به صیغه یکدیگر نیز درآمده‌اند و با توجه به مراتب گفته شده درواقع قرائن و امارات موجود در پرونده که موجبات علم را فراهم می­سازد دادگاه نامبرده را بزهکار میداند، و معتقد است که متهم در یک فرصت مناسب قرص گندم را به عنوان یک قرص اشتها آور به شوهرش خورانده است و به همین دلیل متهم از زیان متوفی نیز گفته شده که قرص چاقی خورده چراکه آن نگون بخت فکر می­کرده است، که قرض چاقی را خورده است.

  • الف- نکته اساسی و مهم

نکته اساسی و حائز اهمیتی که به قطع یقین توجه قضات محترم دیوان عالی کشور بدان معطوف خواهد شد. توجه قضات محترم دادسرا و دادگاه کیفری یک در بکار بست اصول و قوانین آیین دادرسی کیفری از یک سو، موازین قانونی از سوی دیگر، می‌باشد ماده ۲۰۳ قانون آیین دادرسی کیفری در حالی از جرایم مستوجب سلب حیات بازپرس را مکلف به تشکیل پرونده شخصیت نموده است،

که با مدلل در پرونده چنین پرونده‌ای مشاهده نمی‌‌گردد. ماده قانونی مذکور مقرر می‌دارد «در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات …. است. بازپرس مکلف است. در حین انجام تحقیقات و تشکیل پرونده شخصیت متهم را به واحد مددکاری اجتماعی اعزام نماید. …».

با فقدان تشکیل پرونده شخصیت از سوی بازپرس دادگاه کیفری یک مکلف بود صرف نظر از طرح چنین ایرادی از سوی طرفین شکایت و یا وکلای ایشان در عمل به مواد ۳۸۷ و ۳۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری در اجرای بند الف ماده ۳۸۹ قانون مارالذکر و به عنوان این که در پرونده تحقیقاتی متهم وجود دارد پرونده را به دادسرا و نزد بازپرس مربوطه اعاده می‌نمود تا نامبرده به این تکلیف قانونی آمرانه و غیر قابل عدول قانون گذار عمل نماید.

نظام قانون گذاری کشور با وضع و به موجب تصویب دو قانون مهم و بنیادین آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات 2/3/1394 در زمینه شکلی و قانونی مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در زمینه ماهوی، حجت را بر اقدامات دادسرا و دادگاه‌های کیفری در اجرای صحیح و بدون چون و چرای موازین قانونی تمام شده بوده تا نشان دهد که نظام قانون گذاری ایران نه بر پایه آنارشی تقنینی که فقط و فقط بر بنا دین حاکمیت مطلب قانون مداری شکلی و ماهوی استوار بوده و بر این اساس به احدی اجازه عدول از موازین قانونی را نداده و نخواهد داد.

ماده ۲ قانون آیین دادرسی کیفری به عنوان یک عمل بنیادین مقرر می‌دارد؛ دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد. …… ماده ۱۲ قانون مجازات اسلامی در فصل مربوط به قانونی بودن مجازات و دادرسی کیفری مقرر می‌دارد «حکم به مجازات …… باید …… به موجب قانون و و با رعایت شرایط و کیفیات مقرر در آن باشد»،

با فقدان دلیل بر انتساب بزه دادگاه کیفری مکلف است، که اصل برائت را جاری نماید. نه این که بر اساس دلایل مخدوش و غیر معتبر حکم بر محکومیت صادر نماید!!!

  • ب- فقدان کمترین دلیل و مدرک مثبت بزه مورد انتساب

این که اول دادگاه کیفری یک استان …… در صدر دادنامه فرجام خواسته و پس از بیان این مطلب که …… در پرونده‌امر علیرغم تلاش فراوان مأمورین و بازپرسی، بینه‌ای برای اثبات بزه قتل نیست، و اقراری نیز مشاهده نمی‌‌شود. در ادامه رأی صادره استدلال نموده است؛ «‌حسب توجه به تحقیقات انجام شده و بنا به دلایل ذیل الذکر و در اجرای تکلیف مندرج در ماده ۳۱۸ و تبصره ذیل آن از قانون مجازات اسلامی مستندات علم آور را قید و پیرامون موضوع اظهار نظر می‌نماید ……. ایراد اساسی و عمده‌ای که به این بخش از دادنامه فرجام خواسته وارده بوده است.

قسمتهای دیگر دادنامه اصداری را نیز به نوعی با تزلزل و بی‌اعتباری مواجه ساخته این است، که دادگاه کیفری یک استان …… از یک سو قائل به فقدان بینه و یا ادله اثبات بزه موضوع فضول اول تا پنجم از بخش پنجم کتاب اول قانون مجازات اسلامی گردیده و از سوی دیگر مستنداً حکم بر محکومیت موکل به قصاص نفس را علم قاضی موضوع ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی به تبصره آن قرار داده است!!!!!

بدون توجه به این نکته حائز اهمیت که علم قاضی به عنوان بینه و یکی از ادله اثبات جرم در کنار اقرار، شهادت و سوگند مورد پذیرش و احصاء قانون گذار قرا گرفته که در خصوص جنایت اعم از عمد، یا غیر عمد، در صورت فقدان ادله مذکور و به صراحت ماده ۳۱۳ قانون مجازات اسلامی اجرای «‌قسامه‎» موضوعیت ‌می‌یابد. پر واضح است، که نتیجه منطقی فقدان ادله اثبات جرم و یا به زعم دادگاه کیفری یک فقدان بینه، اجرای قسامه نخواهد بود.

زیرا اجرای قسامه بر طبق صراحت ماده ۳۱۳ قانون مجازات اسلامی منوط به تحقق «‌لوث» بوده و ماده ٣١۴ قانون مورداشاره نیز در توصیف لوث مقرر می‌دارد؛ … «لوث عبارت از وجود قرائن و اماراتی است، که موجب ظن قاضی به ارتکاب جنایت یا نحوه ارتکاب از جانب متهم می‌شود». در حالی که هیچ یک از موارد مورد استناد در زمره قرائن و امارات ظن اور ارتکاب جنایت از سوی موکل محسوب نمی‌‌گردد.

واقعیت این است، که دلایل و مدارکی که در تمام مراحل دادرسی از دادسرا تا دادگاه مستند تفهیم اتهام صدور قرار بازداشت موقت قرار جلب به دادرسی و حکم محکومیت موکل به قصاص نفس قرار گرفته، در حد و اندازه‌ای نیست. که دلیل انتساب بزه محسوب گردد. با توجه به تصریح ماده ٢۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری، صدور قرار جلب به دادرسی از سوی بازپرس منوط به … وجود ادله کافی برای انتساب جرم به متهم … می‌باشد؛

در حالی که بازپرس پرونده بدون اینکه دلیل انتساب بزه قتل عمدی مستوجب قصاص به موکل در پرونده وجود داشته باشد، اقدام به صدور قرار نهایی جلب به دادرسی متعاقب تفهیم اتهام و صدور قرار بازداشت موقت نموده که قرار مذکور نیز مستند صدور کیفرخواست دادستان قرار گرفته است. پرسش اساسی این است،

که آیا مواردی از قبیل متن پیامکهای تبادل شده فیمابین سیم کارت م. س. و معشوقه خود (م. ف) که صراحتاً در آن پیامکها که مربوط به تاریخ و زمان مرگ آن مرحوم می‌باشد.

به عبارات و کلماتی همچون مرگ، قرص بدبو، اشاره گردیده، آشنایی و روابط م. س. و معشوقه­اش قبل از قتل مرحوم ج. ف، ازدواج م. س. و م. ف. پس از فوت مرحوم، کذب بودن اظهارات م. س. در خصوص خرید قرص بدبو از عطاری و عدم تأیید این امر از سوی صاحب عطاری، کذب بودن اظهارات س. در خصوص رؤیت همسایه ایشان در شب حادثه،

مبنی بر انتقال مرحوم به بیمارستان با خودروی پراید، ممانعت از کالبدشکافی جسد توسط م. س. و برادرش الف .س، خرید قرص بدبو توسط م. س. برای مادرش خانم «‌الف» که همگی در متن قرار نهایی بازپرس قید گردید، می‌تواند حکایت از قصد قبلی موکل بر ارتکاب قتل مرحوم ج. ف. آن گونه که شعبه بازپرسی بدان قائل گردیده داشته باشد؟؟؟؟!!!

آیا این مواد می‌تواند دلیل انتساب بزه قتل عمدی مستوجب قصاص به موکل باشد؟؟؟!!! مگر بر مبنای حدسیات، ظن و گمان می‌توان فردی را متهم به ارتکاب قتل عمدی نمود؟؟؟!!!

  • پ- خروج دلایل و مدارک مستند صدور حکم از شمول مستندات بین

با نگرش بر مطالب مربوطه به طرح منظور و هرچند شمول علم قاضی بر مورد بنا بر دلایل مورد اشاره مورد تردید اساسی است. لیکن برفرض محال شمول ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی و تبصره آن و بر نکته حائز اهمیت دیگر این است، که دلایل و مدارک احصاء شده از سوی دادگاه که به عنوان مستندات علم آور موضوع صدور حکم محکومیت موکل به قصاص نفس قرار گرفته است. هیچ یک مستند موحد یقین به نگردیده بلکه صرفاً علم استنباطی و شخصی قضات رسیدگی کننده به پرونده می‌باشد ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی در توصیف علم قاضی می‌دارد قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بین در امری است، که نزد وی مطرح می‌شود. مواردی از قبیل؛ نظریه کارشناس معاینه محل- تحقیقات محلی- اظهارات مطلع- گزارش طالبان و مشاور قرائن و امارات که نوعاً علم آور باشند، می‌تواند مستند علم قاضی قرار گیرد در هر حال مجرد علم استنباطی که نوعاً موجب یقین قاضی نمی‌‌شود، می‌تواند ملاک صدور حکم باشد. استنباط از منطبق و مفهوم ماده قانونی و تبصره این است، که اولاً؛ قرائن به‌امارات موجود صرف نظر از این که باید مستند بین باشند، بلکه به صورت قطعی و به نحو متعارف، به دست آید آنچه دادگاه به عنوان قرائن و اماره ذکر کرده قطعی و یقین نبوده و نیست.

شمول علم قاضی خارج و نمی‌‌تواند مستند صدور حکم قرار گیرد. شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… با استناد ۲ ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی و تبصره آن موارد ذیل را به عنوان مستندات علم قاضی در این اصداری آورده است.

  • احراز رابطه دوستی و عاشقانه بین موکل و آقای م. ف.
  • موکل از انجام کالبدشکافی پس از ارسال جسد مرحوم به پزشکی قانونی و اشاره به گواهی فوت صادره به مسمومیت مرحوم با ارگانو فسفره
  • و اتکاء به اظهارات مدیرکل پزشکی قانونی استان …… مسمومیت موجود با قرص برنج را تأیید کرد.
  • پاسخ کمیسیون پزشکی قانونی استان …… به تأیید مسمومیت با قرص برنج
  • و پیامکهای موکل و اشاره به تقاضای نامبرده به خرید قرص گندم از فردی بنام ر……
  • پیامکهای عاشقانه موکل به آقای م ……
  • وجود اختلاف زناشویی بین موکل و مرحوم ج. ف.
  • بیکاری و بی‌پولی مرحوم و کمکهای مالی م. ف.
  • و ازدواج آنها بعد از انقضاء عده وفات مرحوم.

اینک پرسش اساسی و مهم این است، که آیا این موارد می‌تواند به عنوان مستند بین موجد یقین به منظور انتساب بزه قتل عمدی مستوجب قصاص به موکل محسوب گردد؟؟!! چنانچه اگر این پیامکهای به تعبیر دادگاه عاشقانه و در اختیار مرجع انتظامی‌ دادسرا و دادگاه وجود نمی‌‌داشت، معلوم نبوده و نیست. که دادگاه تصویر یک مستند صدور حکم محکومیت موکل به قصاص را چه چیزی قرار می‌داده است.

  • ج- عدم انطباق مستندات دادگاه با واقعیات موجود در پرونده

آنچه در تزلزل و بی‌اعتباری دادنامه فرجام خواسته را در پی داشته و به قطع و یقین توجه قضات محترم دیوان نیز بدان معطوف خواهد شد. این است، که مستندات موضوع صدور حکم محکومیت موکل به هیچ وجه با واقعیات موجود در پرونده همخوانی و مطابقت نداشته و متأسفانه دادگاه کیفری یک دقت و موشکافی لازم را انشاء نهایی دادنامه به کار نبسته است.

  • ج – ۱ – موضوعی که به دفعات در دادنامه صادره از دادگاه کیفری یک به آن استناد و بیش از این نیز مستند صدور قرار نهایی بازپرس و کیفرخواست دادستان قرار گرفته و منشاء آن اظهارات مورخ …… ر. ف، ع. ی، م. ح. و ز. غ. در مرجع انتظامی است. ممانعت موکل از انجام کالبدشکافی جسد مرحوم بوده و جالب این که دادگاه موکل را به عنوان عامل عدم انجام کالبدشکافی معرفی نموده است!!! این در حالی است، که اوراق و مندرجات پرونده به شرح زیر حکایت از واقعیات دیگری داشته که دادگاه به آسانی از کنار آنها عبور نکرده است؛
  • ج- 1-۱ ناگفته پیداست که کالبدشکافی امری است، که ضرورت انجام آن با پزشکی قانونی است، که چنانچه تشخیص دهد کالبدشکافی ضروری است.

با کسب دستور از مقام قضایی نسبت به انجام این مهم مبادرت می‌نماید. بنابراین در راستای کشف حقیقت موضوع و کنه ماجرا، خواست و منویات هر فرد دیگری حتی بستگان درجه نخست متوفی به عدم انجام کالبدشکافی مؤثر در مقام نبوده و این که چرا با وجود این که علت فوت مرحوم در گواهی فوت صادره از سوی بیمارستان،

مسمومیت وی اعلام گردید با صدور جواز دفن و بدون انجام کالبدشکافی جسد متوفی دفن گردیده، قصور و کوتاهی مسئولین بیمارستان است، که به تعبیر وکیل اولیاء دم مرحوم به شرح لایحه مورخ …… این خطای بیمارستان را نمی‌‌توان نادیده گرفت.

  • ج- 1- 2- موکل در اظهارات مورخ …… خویش نزد شعبه بازپرسی در پاسخ به سؤال بازپرس مبنی بر علت عدم اجازه کالبدشکافی عنوان نموده است؛ … من گریه می‌کردم پدرش هم می­گفت بچم گناه داره، پاره­اش کنند.

پدرش بوده من که بار اولم بوده می­ترسیدم، چه طور حرفی بزنم…­. صورت جلسه درخواست صدور جواز دفن که ممهور به مهر و تأیید اورژانس بیمارستان و پزشک صادر کننده جواز بوده و به‌امضای پدر مادر- برادر و خواهر مرحوم به عنوان بستگان درجه نخست مرحوم رسیده و امضای موکل نیز در ذیل آن وجود دارد.

موید اظهارات موکل بوده و نشان می‌دهد که دفن مرحوم نه خواست موکل که با اجازه صریح اقربای نسبی درجه نخست مرحوم و البته با هماهنگی پزشکی قانونی صورت گرفته است.

  • ج ۱- ۳- در اظهارات مورخ …… آقای م.. ع، پزشک اورژانس بیمارستان 5 آذر نزد بازپرسی مطالبی وجود دارد که نشان می‌دهد موکل بنده نمی‌‌توانسته هیچ گونه نقش و مداخله‌ای در ممانعت از انجام کالبدشکافی آن گونه که قضات دادسرا و دادگاه کیفری یک بدان قائل گردیدند،

داشته باشد. نامبرده اظهار می‌دارد؛ …… پس از فوت ایشان که در آن زمان پزشک اورژانس بیمارستان …… بودم، طبق روال جاری بیمارستان پرونده نامبرده را جهت کسب تکلیف به پزشکی قانونی استان ارسال نمودم……خانواده مرحوم به پزشکی قانونی مراجعه کرده و خواستار صدور جواز دفن، بدون کالبدشکافی شده‌اند.

ولی دکتر الف. متخصص پزشکی قانونی با اورژانس بیمارستان تماس حاصل نمودند، و به بنده گفتند که صدور جواز دفن را با اخذ رضایت از ۴ نفر از افراد درجه یک خانواده مرحوم انجام دهم، بعد از آن افراد خانواده مرحوم شامل همسر پدر و … برگ رضایت جهت صدور جواز دفن را امضا کرده و انگشت زدند و اینجانب نیز حسب دستور آقای دکتر الف. جواز دفن را صادر نموده و علت مرگ ایشان را ایست قلبی و تنفسی به دنبال مسمومیت اعلام نمودم.

این اظهارات صریح جای هیچ گونه تردیدی باقی نخواهد گذاشته که موکل نه تنها عامل عدم انجام کالبدشکافی نبوده، بلکه عدم انجام کالبدشکافی به درخواست کتبی خانواده خود مرحوم بوده است.

  • ج- ۲ صرف نظر از این که به جهت عدم انجام کالبدشکافی معلوم نگردیده که علت واقعی مسمومیت مرحوم که در نهایت منجر به فوت نامبرده گردیده، چه بوده است. لیکن این بخش از استدلال دادگاه کیفری یک که با ابتناء بر نظریات پزشکی قانونی قائل به مسمومیت قطعی و جزمی مرحوم با قرص برنج !!! گردیده، به دوراز حقایق موجود در پرونده و به شرح زیر می‌باشد.
  • ج- 2- 1- متعاقب اعلام مورخ …… مرکز آموزشی درمانی ۵ آذر گرگان که علت مرگ مرحوم ج. ف. را پس از هماهنگی با دکتر الف مدیرکل پزشکی قانونی استان طبق گواهی فوت صادره ناشی از ایست قلبی و تنفس به جهت مسمومیت با ارگانو فسفره دانسته است،

و پس از ارجاع پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری یک …… قضات این دادگاه با توجه به اطلاعاتی که از پزشکان مختلف و کارشناسان متخصص در امر سموم دفع آفات و نباتات کشاورزی کسب نموده و به این نتیجه می‌رسند که سموم ارگانو فسفره به صورت مایع بوده و در آفات کشاورزی و درختان و باغ استفاده می‌شود. استعلامی را در تاریخ …… از اداره کل پزشکی قانونی استان …… می‌نمایند،

که اداره مزبور نیز در تاریخ …… پاسخی را در چهار بند و به شرح ذیل به دادگاه کیفری یک ارسال که جالب توجه و درعین حال قابل تأمل و تأنی می‌باشد؛

  • اولاً- سموم دفع آفات کشاورزی مجموعه‌ای از سموم کشاورزی می‌باشند که سموم ارگانو فسفره زیر مجموعه‌ای از آنها می‌باشد، که می‌تواند به صورت مایع و یا جامد باشد.
  • ثانیاً- سموم مذکور به صورت قرص یا کپسول مشابه قرص برنج در دسترس نمی‌‌باشد.
  • ثالثاً- مسمومیت با قرص برنج از نوع مسمومیت با ارگانو فسفره تلقی نمی‌‌گردد. بلکه دو مقوله کاملاً جدا از هم چه از نظر مکانیسم و چه از نظر روند درمانی می‌باشند
  • رابعاً- مصرف مواد به تنهایی و یا حتی آغشته به هر ماده دیگری نیز می‌تواند منجر به مسمومیت و حتی فوت گردد..
  • ج- 2- 2- با توجه به وجود تعارض و تناقض در پاسخ استعلام صورت گرفته از اداره کل پزشکی قانونی با گواهی فوت صادره که در آن علت فوت مرحوم، … مسمومیت با ارگانو فسفره اعلام گردیده است. دادگاه کیفری یک مدیرکل پزشکی قانونی استان …… را جهت اخذ توضیح به دادگاه دعوت نموده که در اظهارات مشارالیه به شرح صورت جلسه مورخ …… دادگاه و صفحات ۲۸۲ و ٢٨۶ پرونده به جدی ابهام، اجمال، سردرگمی و حتی خروج از حیطه تخصص و ورود و مداخله در امر قضایی وجود دارد، که این اظهارات حتی در حد یک قرینه یا اماره نیز نمی‌‌تواند قابل پذیرش باشد!!!!

نامبرده در اظهارات خود مقرر می‌دارد با توجه به صدور جواز دفن متوفی در بیمارستان بدون انجام کالبدشکافی، علت فوت تعیین شده شفاهی بوده و دقت کافی ندارد و با توجه به اصرار بستگان مبنی بر عدم کالبدشکافی و رضایت کتبی جواز دفن صادر شده است.

از طرف دیگر مسموم ارگانو فسفره قید شده، در جواز دفن به هیچ وجه با علائم بالینی مندرج در پرونده مطابقت ندارد، با بررسی پرونده بالینی به وضوح مشخص شده است.

بیمار با افت فشار اولیه ارجاع شده که با تجویز دارو و سرم اصلاح نگردیده است و طی مدت کوتاهی سیر درمان بیمار علیرغم ارجاع به ICU منجر به فوت بیمار گردیده است؛ لذا با توجه به این که سیر پیشرونده مسمومیت و وجود تهوع و استفراغ شدید در بدو بستری و افت فشار مقاوم به درمان بیمار، مؤید مسمومیت با فسفید آلومینیوم قرص برنج می‌باشد،

و دفاع کیفری قبل از بروز حادثه نیز موید مسمومیت با قرص برنج می‌باشد، با احتمال بسیار قوی به دنبال مسمومیت با قرص برنج فوت نموده است….. سموم ارگانو فسفره دارای بوی بسیار زننده است و شرح حال اولیه بیمار معاینات بیمار و سیر مسمومیت مطابق بیمار پیشرونده نمی‌‌باشد، و لذا،

نمی‌‌تواند به عنوان علت فوت جهت بیمار مؤثر باشد مجموعه شواهد و علائم ذکر شده (سیر پیشرونده) افت فشار- مقاوم به درمان و استفراغهای شدید به همراه سوابق کیفری مؤید مسمومیت با قرص برنج است. مسمومیت با قرصهای پایین آورنده فشارخون نظیر (متورال، پراپرانول و آنتولول) هم می‌تواند منجر به افت فشار گردد.

ولی سیر پیشرونده و تهوع و استفراغ ندارد و با تجویز مایع فشارخون تا حدودی اصلاح می‌گردد. قرصهای چاقی در صورت مصرف مزمن و مداوم اغلب موجب اختلال در عملکرد کبد و افزایش آنزیمهای کبدی وزردی و یا اختلال در عملکرد کلیه می‌شوند. و مصرف حاد آنها موجب افت فشارخون مقاوم به درمان با موجب پیشروی نمی‌‌گردد، و این نشانگر این موضوع است، که شرح حال اولیه بیمار در بیمارستان صحیح و دقیق نبوده است.

در بدو بستری بیمار فشارخون پایین، نبض ضعیف و بدن سرد داشته، مسمومیت با قرص برنج، ضمناً شرح حال ذکر شده در بیمارستان توسط همسر متوفی همراه و با مصرف بیمار ذکر شده در پرونده پذیرش بیمارستان استفاده از یک عدد قرص نامعلوم می‌باشد، که با مسمومیت با سموم ارگانو فسفره مطابقت ندارد و مؤید مسمومیت با فسفید آلومینیوم (قرص برنج) می‌تواند باشد مردمک‌های بیمار نیز سایز نرمال داشته، بنابراین مسمومیت با مواد مخدر نیز مطرح نمی‌‌باشد.

بنابراین با توجه به همه جوانب علت فوت بیمار مسمومیت با فسفید آلومینیوم قرص برنج- می‌باشد. در خصوص این اظهارات مدیر کل پزشکی قانونی استان، چند پرسش اساسی و مهم مطرح می‌گردد، که عدم پاسخگویی به این سؤالات صورت گرفته را به کلی با بی‌اعتباری و بطلان مواجه خواهد ساخت.

با توجه به عدم کالبدشکافی علت فوت تعیین شده شفاهی بوده و در حالی است، که تعیین علت مسمومیت مرحوم با ارگانو فسفره از سوی پزشکی قانونی پذیرفته شده، فوت متوفی در محدوده زمانی صورت می‌گیرد که جسد در اختیار این مرکز با توجه به معاینه جسد و پرونده بالینی وی چنین اظهار نظری صورت گرفته است. مدیرکل پزشکی قانونی استان …… چگونه و بر چه اساس به این نتیجه متقن دست یافته که مسمومیت منجر به فوت مرحوم با فسفید آلومینیوم یا قرص برنج صورت گرفته است؟؟؟!!!

  • ج – ۲- ۲- ۲- پرسش مهم دیگر از مدیرکل پزشکی قانونی استان …… این است، که آیا اصرار بستگان مرحوم به صدور جواز دفن و یا عدم انجام کالبدشکافی، با توجه به این که علت فوت نامبرده مسمومیت با ارگانو فسفره اعلام گردیده، که چنین فوتی را در ردیف فوت مشکوک قرار می‌دهد، رافع تکلیف پزشکی قانونی در ارجاع موضوع به مقام قضایی و کسب تکلیف در خصوص انجام یا عدم انجام کالبدشکافی می‌باشد. ؟؟؟ !!!
  • ج – ۲- ۲- ۳- مشارالیه در حالی که به هیچ گونه دلیل و مدرک عینی و محسوس دست نیافته تا نظریه تخصصی خویش را مدلل نماید، اظهاری عجیب و البته مداخله جویانه در امر قضایی، دفاع کیفری قبل از بروز حادثه !!! را مؤید مسمومیت با قرص برنج دانسته و معتقد به این است، که با احتمال بسیار قوی بیمار به دنبال مسمومیت با قرص برنج فوت نموده است.

در قسمت دیگری از نظریه خویش، مجموع شواهد و علائم به همراه «‌سوابق کیفری! را مؤید مسمومیت با قرص برنج دانسته است». پرسش مهم این است، که در حالی که جسد در اختیار پزشکی قانونی نبوده، گزارش شرح معاینه جسد نیز وجود نداشته، و کالبدشکافی نیز به عمل نیامده، نامبرده بر اساس کدام دلیل عینی و خارجی به چنین نظریه متقنی دست یافته است؟؟ !!!

  • ج- – 2-3 – با توجه به اعتراض موکل به اظهار نظر صورت گرفته از سوی مدیرکل پزشکی قانونی استان موضوع به کمیسیون پزشکی قانونی استان …… ارجاع که کمیسیون مذکور در نظریه مورخ مقرر نموده است. اگرچه به دلیل عدم ارجاع جسد به پزشکی قانونی و در نتیجه عدم انجام کالبدشکافی تعیین علت فوت امکان پذیر نمی‌‌باشد.

لیکن با عنایت به بررسی پرونده بالینی و کیفری استماع اظهارات اولیاء دم و وکیل متهم علت احتمالی فوت قویاً مسمومیت با ترکیبات فسین (قرص برنج- ) مطرح می‌باشد.

نکته جالب توجه و در عین حال تأمل برانگیز تناقض بین و ذیل نظریه کمیسیون پزشکی قانونی استان می‌باشد. به نحوی که از یک سو به جهت عدم انجام کالبدشکافی تعیین علت فوت را غیر ممکن دانسته و از سوی دیگر با طی همان مسیر اشتباهی که در اظهار نظر مدیرکل پزشکی قانونی استان …… کاملاً مشهود و محسوس است، صرفاً با تکیه بر حدس و احتمال به طرح مسمومیت با قرص برنج پرداخته است!!!

  • واقعاً بر ما پوشیده و پنهان است. در حالی که نظریات ارائه شده از سوی پزشکی قانونی استان …… به جهت ابهام اجمال و تناقض و بنابر دلایل پیش گفته تا حد بسیار زیادی متزلزل و با بی‌اعتباری و بطلان مواجه بوده و استناد و اتکاء بر آن فاقد هرگونه توجیه و محمل قانونی است، به چه دلیل شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… به این نتیجه متقن رسیده که قرص مصرفی از سوی مرحوم ج. ف. از نوع قرص برنج بوده است؟؟؟!!!!

بر مبنای کدام دلیل و مدرک معتبر به این باور رسیده که موکل در یک فرصت مناسبت قرص مذکور را به عنوان یک قرص اشتهاآور به مرحوم خورانده است؟؟؟ !!!! آیا صرف اشاره موکل به این قرص و یا هر قرص دیگر در پیامکهای ارسالی به فردی که با وی مراوده دوستانه داشته، که حتی پزشکی قانونی استان را به ارائه نظریه‌های عجیب و غیر کارشناسی سوق داد، در حد و اندازه‌ای است، که قضات دادسرا و دادگاه کیفری یک را به سمت و سویی دلالت نماید،

که موکل مرتکب جنایت عمدی مستوجب قصاص نفس گردیده است؟؟؟ !!! قضات محترم شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… بر مبنای کدام دلیل و مدرک قابل اعتماد شرایط روحی و روان حاکم بر موکل پس از شنیدن خبر فوت همسرش در بیمارستان را جار و جنجال دادگاه‌ها به منظور جلوگیری از هرگونه تحقیقات پزشکی و قضایی از یک سو و عدم کشف از سوی دیگر دانسته­اند؟؟!!

در حالی که بنابر دلایل و شواهد موجود در پرونده تقاضای اولیه مبنی بر عدم انجام کالبدشکافی و صدور جواز دفن از سوی آقای ن. درجه نخست، برپایه حدس و گمان صرف و بدون وجود ادله اثباتی انجام می‌شود. حکم بر محکومیت به قصاص نفس انسانی را صادر کرد، که حفظ خون وی شرعاً حرام شمرده است؟؟؟!!

  • ج- ۳- نظر به این که بنابر اطلاعات پزشکی قانونی مصرف قرص برنج یا گندم در فاصله زمانی اندکی پس از مصرف و به جهت تأثیر گذاری آنی مصرف کننده که در صورت عدم احیای به موقع در همان زمان مدارک متقنی به شرح زیر در پرونده وجود دارد که ضمن تأیید هوشیاری مرحوم حتی تا بیست وچهار ساعت پس از انتقال به بیمارستان مصرف چنین قرصی از سوی وی را در هاله‌ای از ابهام قرار داده و مسمومیت مرحوم به جهت استفاده از قرصهای دیگر از جمله قرص‌های لاغری و اشتها آور که مورد ادای موکل بوده و هست و حتی مصرف مواد مخدر را تقویت می‌نماید.
  • ج – ۳- 1- در صورت جلسه مورخ …… تنظیم از سوی مرجع انتظامی و به نقل از دختر موکل به نام الف. مقرر گردیده است. آن شب پدرم در حال بازی با خواهر کوچکم بود، که ناگهان شروع به بالا آوردن کرد. پدرم قرص مصرف نمی‌‌کرد، فقط تریاک می­کشید. آن شب با یکدیگر درگیری نداشتند و حال پدرم خوب بود که ناگهان به این صورت شد.

بنابراین با توجه به این که موکل به همراه همسر مرحوم و فرزندان خود همان شب شام در منزل پدر همسر خود به نام ن. ف. بوده و پس از صرف شام به منزل خودشان عزیمت نموده و به گفته دختر موکل حال مزاجی وی نیز کاملاً خوب و مساعد بود، آیا عقلاً و منطقاً قابل پذیرش خواهد بود، که موکل قرص برنج یا گندم را طوری به مرحوم خورانده باشد. به نحوی که نامبرده متوجه این اقدام موکل نشده، باشد. ؟؟ !!!

  • ج- ۳- ۲- خانم ل. م. پرستار بیمارستان …… در اظهارات مورخ …… خود در مرجع انتظامی عنوان می‌نماید. در تاریخ …… شیفت شب پرستار ایشان بودم، که ساعت ١١:۴۵ شب وارد فوریت شده، که آن موقع هوشیار بوده و به گفته خودش و همراه یک عدد قرص اشتها آور خورده بود، که طبق دستور پزشک فوریت سوند معده برای ایشان فیکس شد، و شستشوی معده و آزمایشات انجام شد.

نامبرده مجدداً در اظهارات مورخ …… و این بار هم در مرجع انتظامی مقرر می‌دارد …. در مورد این بیمار که ساعت ١١:۴۵ وارد اورژانس شد. پس از انجام کارهای لازم ایشان را سات ١:١۵ صبح تحویل پرستار icu دادم که در آن زمان هنوز هوشیار بوده است.‎»

ایشان در پاسخ به این سوال که در زمان هوشیاری بیمار علت بستری شدن وی را از ایشان جویا شده اید؟ صراحتاً اظهار می‌دارد …… بله از مادر بیمار هم سوال کردم هر دو گفتند یک عدد قرص اشتها آور خورده و اسم قرص را نمی‌داند. ملاحظه می‌گردد، که نامبرده ضمن تأیید و تأکید بر هوشیاری مرحوم در ساعات اولیه انتقال به بیمارستان حتی از قول مرحوم نقل می‌نماید، که وی قرص اشتها آور مصرف نموده.

نکته‌ای که از دید قضات رسیدگی کننده به پرونده مغفول مانده و برخلاف این استدلال دادگاه به شرح سطور انتهایی دادنامه فرجام خواسته است، که در آن مقرر گردید…… بعضاً از زبان متوفی نیز گفته شده که قرص چاقی خورد چراکه آن نگون بخت فکر می­کرده است، که قرص چاقی را خورده است……

  • ج – ۳- ۳- آقای ب. پرستار دیگر بیمارستان …… در پاسخ به این سوال که در زمان هوشیاری بیمار علت بستری شدن وی را از ایشان جویا شده­اید؟ به شرح اظهارات مورخ …… در مرجع انتظامی مقرر می‌دارد؛ …… بیمار اظهار می‌کند تعدادی قرص نامعلوم مصرف کرده است.

واضح و آشکار است، که اظهارات دو نفر از پرستاران بیمارستان ….، و به نقل از مرحوم ج. ف. مبنی بر مصرف قرص اشتها آور یا چاقی در واقع تأیید همان مطالبی است، که موکل در مراحل مختلف دادرسی از ابتدای شروع به تحقیقات تا ختم رسیدگی در دادگاه عنوان نموده است، که متأسفانه دادگاه کیفری یک بدون هیچ گونه دلیل و مدرک معتبر و صرفاً بر پایه استنباط شخصی قائل به این گردید که موکل قرص برنج یا گندم را به جای قرص اشتها آور به مرحوم خورانده است !!!

  • ج- 3- 4- با توجه به این که حسب دلایل و شواهد موجود ازجمله اظهارات دختر یازده ساله مرحوم، نامبرده به استعمال مواد مخدر داشته است، نکته حائز اهمیت دیگری که عدم استفاده از قرص برنج را قویاً تقویت می‌نماید.
  • چهارم پاسخ استعلام به عمل آمده از پزشکی قانونی استان ……، می‌باشد، که به موجب آن مقرر گردید؛ «‌مصرف مواد به تنهایی و یا حتی آغشته به هر آغشته به هر ماده دیگر نیز می‌تواند منجر به مسمومیت و حتی فوت ‌گردد». که البته دادگاه کیفری یک استان …………………….. از کنار این بند از نظریه پزشکی قانونی به آسانی عبور نموده و دائر مدار و استناد خود را بر روی قرص برنج نهاده است!!!

که همان گونه که اشاره گردید هیچ گونه دلیل و مدرک محکمی وجود نداشته و ندارد که علت فوت مرحوم مسمومیت ناشی از مصرف قرص برنج و یا قرص گندم بوده. به غیر از محتوای یکی از پیامک‌های ارسالی از سوی موکل که در آن اشاره به قرص گندم گردیده که علت این اشاره نیز از سوی موکل اعلام گردید که به جهت فشارهای روحی مرحوم قصد خودکشی داشته است.

نکته بسیار جالب توجه پرسشی است، که دادگاه از موکل و به این مضمون به عمل می‌آورد. اگر قصدتان واقعاً خودکشی بود، خودکشی کردن راه‌های دیگری مثل خودسوزی کردن و … داشته چرا این کارها را نکردی و فقط دنبال قرص برنج بودی؟. پیرامون سنجش قضایی این سوال را به قضات محترم دیوان واگذار می‌نمایم.

علی ایحال و با عنایت به مجموع مطالب پیش گفته و نظر به این که؛

  • اولاً؛ هیچ یک از مواردی که مستند صدور حکم بر محکومیت به قصاص نفس موکل قرار گرفته به عنوان مستند موجد علم نموده و از شمول ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی و تبصره آن موضوعاً خارج می‌باشند
  • ثانیاً؛ نظریات ارائه شده از سوی پزشکی قانونی به جهت ابهام، اجمال و تناقض فاقد هرگونه ارزش و اعتبار قانونی و قضایی بوده و بنابر دلال مرقوم به اندازه یک قرینه یا اماره نیز قابل توجه و اعتناء نخواهد بود.
  • ثانیاً؛ شعبه اول دادگاه کیفری یک استان …… با اتکاء بر ادله مخدوش و فاقد اعتبار و صرفاً بر پایه حدس و ظن و استنباط شخصی حکم بر محکومیت به قصاص نفس صادر نیومده است.

در پایان از قضات محترم دیوان تقاضای نقض رأی صادره و صدور حکم برائت موکل مورد استدعاست.

باکمال احترام

نام و نام خانوادگی

امضاء

دیدگاه کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *