اعلام بطلان عقد بیع بدلیل تعلیق در منشاء زمانی مطرح میشود که طرفین عقد در خصوص شرایط و آثار تعلیق به توافق نرسیده باشند یا اینکه تعلیق به نحوی باشد که به صحت و اعتبار عقد خدشه وارد کند.
نمونه لایحه دفاعیه خوانده اعلام بطلان عقد بیع بدلیل تعلیق در منشاء
ریاست محترم شعبه ……
دادگاه حقوقی محاکم عمومی ……
سلام علیکم
با احترام، به وکالت از ناحیه خوانده دعوی آقای / خانم …… در مقابل خواهان محترم آقای / خانم …… با طرح خواسته بشرح اعلام بطلان عقد بیع بدلیل تعلیق در منشاء دلایل ابرازی بشرح …… بتاریخ رسیدگی…… ساعت …… با رده بندی پرونده …… خاطر روشن ضمیر ذات مقدس قضائی را مستحضر میدارم، دادخواهی مطروحه بدلایل مشروحه آتی الذکر حاوی ایراد در شکل و ماهیت بوده و استحقاق اجابت ندارد و به همین منظور با ذکر یک پیش گفتار به طرح و توصیف ایرادات میپردازم.
آن مطنطن بصیر بهتر میدانند نقس الامری بودن عدالت در کنار مطلق بودن چیزی همانند وضع قانون به وسیله قانونگذار یا رواج آن در عرف جاری جامعه نیست که اعتبار و ارزش پیدا کرده باشد؛
بلکه اعتبار و مشروعیت همه آنها از خود عدالت بوده و عدالت نیز تابع خواسته و اداره قانونگذار و سلیقه فردی یا جمعی افراد نیست؛ بلکه حقیقتی است که ارزش ذاتی و اعتبار نفسانی دارد در نتیجه عدالت حقیقتی فراتر از عرف، قانون و قرارداد است.
با پاسداری از آغازین کلام، معتقد بوده و رجاء واثق دارم دادخواست تقدیمی خواهان با ادلّهای که در راستای اثبات دعوی تابش یافته، دارنده ایراد، ایرادات شکلی بوده و در ماهیت صانع حقی برای خواهان بدلایل ذیل نمیباشد.
ایراد/ ایرادات شکلی: 1) …… 2) …… 3) ……
در ماهیت دعوی:
والامقام وقوف کامل دارند ظرف زمانی معلّق علیه امری که منشأ مشروط به آن میشود یا حال است، و یا آینده، هر یک از آن دو وجودش یا معلوم است، و یا مشکوک هر یک از چهار صورت یا در تحقق مفهوم عقد یا ایقاع دخالت دارد و یا در صحت آن و یا در هیچ کدام مجموع آنها دوازده قسم میشود. بنابر مشهور، بلکه بر آن ادعای اجماع شده تعلیق منشأ بر امری که وجودش مشکوک است.
موجب بطلان عقد یا ایقاع میگردد. خواه زمانش حال باشد یا آینده، در مفهوم یا صحت عقد یا ایقاع دخیل باشد یا نباشد.
برخی فقها با استدلال به اینکه قطع به ترتب بر عقد یا ایقاع شرح صحت آن نیست، تعلیق یاد شده را صحیح دانستهاند.
تعلیق بر امر استقبالی دو گونه تصور میشود:
قید به گونه شرط متأخر در منشاء اخذ شود؛ بدین معنا که مفاد عقد یا ایقاع فعلی است، و هم اکنون انشاء میشود لیکن مقید به تحقق معلّق علیه در آینده است.
قید به گونه شرط مقارن در منشأ اخذ شود؛ بدین معنا که مفاد عقد یا ایقاع پس از تحقق آن امر انشاء گردد.
اگر قید به گونه شرط مقارن در منشأ اخذ شود و امر استقبالی معلوم الحصول باشد برخی بر بطلان این نوع تعلیق ادعای اجماع کردهاند هر چند برخی معاصران آن را نپذیرفتهاند.
صحت گونههای دیگر تعلیق محل اختلاف است، بسیاری تعلیق عقد با ایقاع را بر امری که در تحقق مفهوم عقد یا ایقاع دخالت دارد صحیح دانستهاند همچنین تعلیق بر امری که در صحت عقد با ایقاع دخالت دارد. تعلیق منشأ بر امری که دخالتی در مفهوم و نیز صحت عقد با ایقاع ندارد و از آن بر تعلیق بر صفت تعبیر میشود در صورتی که حصول آن صفت در زمان حال یقینی باشد بسیاری آن را همچون صورت پیشین صحیح دانستهاند.
در نتیجه آنچه خواهان محترم عقد بیع مابین را بدلیل تعلیق منشاء قابل بطلان دانسته صحیح نمیباشد. زیرا تعلیق موجود در عقد تعلیق در صفت بوده و حصول صفت یقینی است. لذا موجبی برای اعلام بطلان عقد مابین خواهان و موکل قابل مشاهده نیست.
بنائاً به مراتب مسطور شده در فوق رسیدگی و تصمیم منطبق با قواعد آمریه و قانون ماهیتی، در مرکز استدعاست.
با تشکر و تجدید احترام
وکیل خوانده ……