دادخواست اخذ به شفعه ابطال معامله عقد بیع، نوعی دادخواست حقوقی است که در مواردی مطرح میشود که فردی سهمی در یک ملک مشترک داشته باشد و شریک او بدون اطلاع یا رضایت وی، سهم خود را به شخص دیگری بفروشد. در چنین حالتی، شریک اول میتواند با طرح این دادخواست، حق قانونی خود یعنی حق شفعه را اعمال کرده و سهم فروخته شده را به قیمت فروش به خود منتسب کند.
نمونه دادخواست اخذ به شفعه ابطال معامله عقد بیع / صدور حکم بر ابطال وقف / مطالبه منافع زمان وقف بیع تا زمان تملک بوسیله شفیع
ریاست محترم دادگستری ……
سلام علیکم- با احترام، و با اختیار حاصل از مدلول یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی الکترونیکی و به وکالت از ناحیه (خواهان مرقوم در صدر دادخواست) خاطر عالی را مستحضر داشته خواسته موکل بدلایل مشروحه آتی الذکر در یک جمله واجد اعتبار قانونی بوده و مستوجب پذیرش میباشد.
بیع نامه مورخ …… دلالت بر وقوع عقد بیع مابین خواندگان ردیف دوم و پنجم راجع به تمامی 3 دانگ مشاع از ششدانگ پلاک ثبتی …… دارد.
وقف نامه مورخ …… حکایت از وقوع عقد وقف توسط خریدار حصه مشاع خوانده ردیف دوم در مورد 3 دانگ مشاع از ششدانگ پلاک ثبتی …… واقع در …… دارد.
بر اساس فتوکپی مصدق سند مالکیت و استعلام گردش ثبتی که استعلام آن قبل از حلول جلسه اول رسیدگی مزید امتنان خواهد بود موکل نیز سابقاً به همراه خوانده ردیف پنجم بنحو اشاعه و تساوی مالک پلاک ثبتی …… یاد شده میباشد.
خوانده ردیف دوم بعد از ابتیاع رقبه از خوانده محترم ردیف پنجم و بدون هماهنگی و کسب رضایت از موکل اقدام به وقف حصه مشاعه خود نموده است.
به موجب مستفاد از قانون مدنی: هرگاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده، بپردازد و حصه مبیعه را تملک کند، فلذا ارکان حق شفعه در مورد موکل محقق و ایشان بعنوان شفیع حق اعمال حق شفعه را دارد، بر همین مبنا هرگاه یکی از دو شریک ملکی خوانده ردیف (پنجم سهم خود را به دیگری خوانده محترم ردیف دوم میفروشد و خوانده محترم ردیف دوم آن را له موقوف علیهم خوانده خواندگان ردیف چهارم وقف میکند چون حق شفیع همراه با مالکیت واقف بوجود میآید مقدم بر وقف است، و این عمل حقوقی واقف مانع اجرای حق شفعه نخواهد شد و با اجرای آن وقف باطل میگردد.
(مرحوم دکتر حسن امامی- ج ۱ ص ۹۵) چه ماده ۸۱۶ ق.م. در این خصوص میگوید:
«اخذ به شفعه هر معامله را که مشتری قبل از آن و بعد از عقد بیع نسبت به مورد شفعه نموده باشد باطل مینماید.»
مضافاً منافع زمان وقف بیع تا زمان تملک آن بوسیله موکل بعنوان شفیع به موقوف علیه تعلق نمیگیرد و به تابعیت از عین به صاحب حق شفعه که همانا موکل میباشد. میرسد به عبارت آخری نفوذ وقف مراعی به سقوط حق شفعه است که پیش از آن بر عین وجود داشته و مقدم بر حق موقوف علیهم است، در نتیجه با استفاده از این حق وقف از آغاز بدون موضوع باقی مانده و کلیه منافع زمان وقف بیع تا زمان تملک به موکل تعلق میگیرد.
بنائاً به مراتب و معنونه در فوق:
و استناداً به ماده ۸۰۸ . ق.م و ۱۹۸ و ۵۱۵ و ۵۱۹ ق.آ.د.م. رسیدگی و استماع خواسته و در مانحن فیه صدور حکم بشرح ستون خواسته از محضر دادگاه تحت استدعاست.
بدیهی است؛ پس از وصول و قطعیت نظر کارشناس رسمی و تعیین بهای خواسته در جزء سوم برابر بند ۱۴ ماده ۳ قانون وصول نسبت به تأدیه الباقی هزینه دادرسی در مرحله اجرای حکم اقدام خواهد شد. افزون بر آنچه گذشت
موکل حین اجرای حکم ثمن تراضی شده در عقد بیع مابین خواندگان ردیف دوم و پنجم را در صندوق دادگستری تودیع خواهد نمود.
با تشکر و تجدید احترام
وکیل ……