در لایحه دفاعیه در پرونده وقوع اثبات بیع، خوانده به توضیح دلایل و ارائه مستنداتی میپردازد که نشان میدهد قرارداد بیع بهصورت قانونی و معتبر صورت نگرفته است یا شرایط لازم برای اثبات بیع فراهم نبوده است. در ادامه نمونه ای از لایحه دفاعیه در پرونده وقوع اثبات بیع را مشاهده خواهید کرد.
نمونه ای از لایحه دفاعیه در پرونده وقوع اثبات بیع
ریاست محترم دادگستری استان ……
با سلام؛
احتراماً، اینجانب الف..ک. فرزند ع. به سمع نظر میرساند؛ برابر سند مالکیت شماره …… فرعی ۱۲ از …… اصلی بخش ۴ ثبت …… مالک یک باب واحد مسکونی واقع در …… میباشد، که طی توافق شفاهی در قالب بیع واحد مذکور را به شخصی به نام ع. ی. به شرط پرداخت ثمن مورد معامله در مدت معین واگذاری نموده و برابر توافقی که با مشارالیه منعقد نمودم ایشان متعهد شدند ثمن مورد معامله را در زمان تعهد شده به اینجانب پرداخت نماید.
متعاقب واگذاری مذکور متأسفانه آقای ع. ی. بدون آنکه حق واگذاری به غیر را داشته باشد. برابر مبایعه تاریخ مورخ …… ملک اینجانب را بدون آن که نسبت به پرداخت ثمن آن به اینجانب اقدام نموده باشد. بدون اطلاع بنده آقای ع. ن. منتقل و بدون آنکه در مبایعه نامه اشارهای به مالکیت شرطی خود بنماید؛
واجد مورد معامله را در قبال مبلغ …… ریال با آقای ع. ن. مبایعه نامه را واگذار و قطعیت وی را منوط به پرداخت قید شده و نحوه پرداخت به صورت شرط مندرج در مبایعه نامه مینماید.
به نحوی که در قسمت توضیحات عیناً نحوهی پرداخت قید شده و نحوه پرداخت به صورت شرط درج میشود. مبنی بر این که مبلغ …… تومان و مبلغ …… تومان در محضر و مانده ثمن نیز یک قطعه زمین به مساحت ۷۰۰ متر مربع در روستای …… از زمینهای آقای ل. بر مبنای متری ۷۰۰۰۰ تومان محاسبه و مقرر میشود.
ملک مذکور تا زمان تحویل آپارتمان موضوع مورد معامله برابر بند یک ماده پنج مبایعه نامه مورخ …… بوده، خریدار با تعیین دقیق حدود اربعه زمین آن را به فروشنده، آقای ی. (تحویل دهنده) و تخلف از عدم تحویل زمین فسخ مورد معامله بوده، على هذا در تاریخ …… زمین معرفی شده از سوی خریدار به فروشنده (ی) تحویل نمیشود، و معامله فسخ میشود.؛
لذا با توجه به این که معامله انجام شده فیمابین اینجانب با آقای ع. ی. و آقای ع. ن. برابر ماده ۴۶٠ ماده قانون مدنی بیع شرط بوده و مستند بر مفاد ماده مذکور بیع شرط مشتری نمیتواند در بیع تصرفی که منافی خیال باشد. از قبیل نقل و انتقال و غیره بنماید. بدواً آقای ع. ی. حق واگذاری مورد معامله را با آقای ع. ن را نداشته و انتقال مذکور غیر نافذ بوده است و اعتباری برای آن نمیتوان فرض نمود.
بالتبع مالکیتی را نیز برای آقای ع.ن در واگذاری ملک سوی آقای ع. ی. نمیتوان تصرف نمود به فرض این که انتقال انجام شده از سوی آقای ع. ی. از سوی اینجانب تنفیذ میگردد، و معاملهای انجام شده فی مابین نامبردگان نیز به صورت بیع انجام شده بوده است. علی هذا نامبرده پرداخت میشود.
آقای ع. ن مالکیتی در ملک نداشته است؛ لذا نمیتوانسته تا زمانی که به تعهدات خود عمل ننموده و کل ثمن را تعدیه ننموده آن را به غیر واگذار نماید. علیهذا به دلیل عدم تحویل زمین که قسمتی از ثمن مورد معامله ایشان به آقای ع. ی. بوده و عدم پرداخت ثمن برابر توافقی که بین متعاملین فوق شده است،
به جهت عدم تحویل مورد معاوضه در تاریخ …… و عدم پرداخت مبلغ ۴۵٠٠٠٠۰۰ تومان وجه نقد معاملهی نامبردگان فسخ شده است، که تاکیداً این امر در قسمت آخر توضیحات اشاره شده مبایعه نامه قید گردیده. على هذا معاملهی مذکور بین آقای ع. ی. و آقای ع. ن. فسخ گردیده و هیچ مالکیتی برای آقای ع. ن. تا زمان فسخ به وجود نیامده بوده است؛ لذا در تاریخ …… مجدداً توافق بین آقاى ع. ن. و ع. ی. و اینجانب منعقد میگردد.
مبنی بر این که در صورتی که یک فقره چک به شماره …… بانک کشاورزی که به مبلغ مبلغ ۴٩۰۰۰۰۰۰ تومان بوده است. در تاریخ سررسید …… از سوی ع. ن. به اینجانب ارائه شده، پاس گردد. معامله انجام شده فی مابین آقای ع. ن. و همچنین آقای ع. ی. با اینجانب مورد تنفیذ بنده قرار گرفته و معتبر باشد، و در صورت عدم پرداخت معاملات مذکور به اعتبار منفسخ گردد.
على هذا باتوجه به این که چک فوقالذکر منتهی به گواهی عدم پرداخت گردیده است؛ لذا دو معاملهی انجام شده به اعتبار و فسخ میگردد.
نظر به این که برابر ماده ۴۶٠ قانون مدنی هر نوع نقل و انتقالی از سوی افراد فوق ع. ی. و یا ع. ن. به اعتبار بوده که متأسفانه پس از مدتی بدون آنکه بنده مطلع باشم شخصی بنام الف. ر. با تنظیم دادخواست علیه اینجانب و آقایان ج. و ت. س. و ع. ن. و ع. ی. به خواستهی تخلیه و انتقال سند در شورای حل اختلاف …… طرح دعوی مینماید.
متأسفانه در زمان مذکور مستند با مدارک پزشکی به پیوست ضمیمه شده به دلیل بیماری حاد همسرم بالاجبار میبایست در تردد بین گرگان و تهران و در جهت مداوای همسر خود بودم کهامکان حضور در جلسه شورا برایم میسر نگردید؛ لذا به دلیل ابلاغ حضوری اخطار رسیدگی در شعبهی ۵ شورا بدون حضور فیزیکی بنده منتج به صدور رأی مبنی بر محکومیت اینجانب به تخلیه و انتقال سند میگردد، با این توضیح که آقای …… مدعی گردیده است.
ملک مورد معامله را از شخصی به نام ج. خریداری نموده که آقای ج. نیز آن را از آقای ت. س. ابتیاع نموده است و همچنین آقای ت. س. ملک را از آقای ع. ن. خریداری و. ع. ن. نیز از ع. ی. و ع. ی. از اینجانب که به دلیل آن که سند ملک به نام اینجانب بوده است و تراضی این اینجانب با اختیار وکیل حد مرحله تجدیدنظر اعلام داشته است.
مورد قبول اینجانب نبوده است و ایشان میبایست نسبت به تأیید صحت اصالت مبایعه نامه بدواً اقدام نماید، و با توجه به این که معامله بنده با آقای ی. و به ترتیب آقای ی. با آقای ع. ن. فسخ شده بوده است.
با ارائه توافق نامه انجام شده چک برگشتی که حاکی از تأیید موضوع فسخ بوده اعلام امر مختومه بودن موضوع رسیدگی را در محضر دادگاه بیان نموده نه متأسفانه دادگاه رسیدگی کننده به موضوع تجدیدنظر، شعبه ۹ حقوقی …… هیچ توجهی به موضوع فسخ ننموده اقدام به تأیید انتقال سند مینماید.
لذا از صدور انتقال سند آقای ر. به انتقال به نام خود نموده و برابر رأی مذکور درخواست تحویل مورد معامله و در نهایت نیز متقاضی اجرت المثل ایام تصرف علیه اینجانب مینماید، و به دلیل این که بنده بعد از فسخ مورد معامله با آقای ی. و ع. ن. به علت تأمین هزینه پیوند کلیه همسرم اقدام به اخذ تحصیلات بانکی نموده بودم با این تصور که ملک مذکور فسخ شده و مالک قطعی آن میباشد،
و بدون آنکه سوء نیتی در ارتکاب جرمی داشته باشم متأسفانه آقای ر. طی شکایتی مدعی میگردد. اینجانب نسبت به اخذ وام از سند ملک سوء استفاده نموده و با در رهن گذاشتن ملک وام اخذ نمودهام که در مقام دفاع از موضوع متأسفانه دادگاه نیز تنها به جهت اینکه بنده ملزم به انتقال سند بودهام عمل فوق را مجرمانه تلقی و اینجانب را محکوم به تحمل یک سال حبس نموده و در مقام تجدیدنظر نیز رأی قطعی میشود.
نظر به اینکه ملک موضوع دعوی به دلیل فسخ در تملک اینجانب بوده است؛ لذا در مقام تأیید فسخ، دادخواستی توسط آقای ی و بنده تنظیم و منجر به صدور حکم تأیید فسخ معامله به شماره دادنامه ۹۱۰۹۹۷۱۷۲۰۴٠٠۵٣٧ …… بین آقای ع. ی. و ع. ن. و معامله اینجانب با.ی. میگردد. پس از قطعیت حکم در مقام اعاده دادرسی نسبت به رأی انتقال سند اقدام میگردد،
که متأسفانه مرجع رسیدگی کننده به اعاده دادرسی (شعبه ۹ حقوقی) با این استدلال دلیل اعاده دادرسی میبایست قبل از زمان رسیدگی به دعوی اصلی وجود داشته باشد. حال آن که دلیلی استناد که رأی دادگاه میباشد. پس از آن حادث شده آن که رأی تنفیذ فسخ مبایعه نامه در تاریخ …… بوده و رأی الزام به انتقال سند در تاریخ …… و قطعیت آن در تاریخ …… لذا مدرکی که در زمان صدور رأى و پس از رأی مدرکی حادث شده است.
اقدام به رد درخواست اعاده دادرسی مینماید، که مغایر با قوانین مشروع کشور میباشد. زیرا استدلال دادگاه توجیه قانونی نداشت به این دلیل که رأی موضوع تأیید فسخ مبایعه نامه مبین اعلام فسخ است و یک امر اطلاعی به شمار میآید در حالی که اصل موضوع فسخ پس از تحقیق تخلف متعهد نسبت به انجام تعهد یعنی پس از تاریخ توافق شده بابت پرداخت ثمن چک موضوع دعوی که ثمن معامله بوده است.
تحقق یافته و حاکی از آن است، که این دلیل قبل از صدور حکم انتقال سند وجود داشته و موضوع مینماید، که عملاً مغایر با قوانین شرح کشور میباشد. زیرا استدلال داده توجیه قانونی نداشته با این دلیل که رأی موضوع تأیید فسخ مبایعه نامه مبین اعلام فسخ است و یک امر اطلاعی به شمار میآید.
در حالی که اصل موضوع فسخ پس از تحقیق تخلف متعهد نسبت به انجام تعهد یعنی پس از تاریخ توافق یادشده بابت پرداخت ثمن چک موضوع دعوی که …… بوده است. تحقق یافته و حاکی از آن است، که این دلیل قبل از صدور حکم انتقال سند وجود داشته و موضوع رأی صادره تنها در چهارچوب یک امر اطلاعی ملاک عمل بوده است؛ لذا مبنای آن تاریخ تخلف متعهد از انجام تعهد یعنی …… میباشد؛
لذا به دلیل خلاف شرع بودن حکم بدوی انتقال سند بنام آقای الف. ر به جهت فسخ معاملات اولیه و عدم مالکیت آقای ع. ن در انتقال. به غیر مستند به ماده ۴۶٠ قانون آیین دادرسی مدنی که موجبات تضرر اینجانب را فراهم نموده است. مزید استحضار است.
- معامله فیمابین اینجانب و آقای ی. و ع. ن. بیع شرط بوده و بر طبق ماده ۴۶٠ ق. م در این بیع مشتری نمیتواند تصرفی منافی خیال نظیر نقل و انتقال و غیر بنماید فلذا آقای ع. ی. حق واگذاری ملک را به ع. ن. نداشته و انتقال مذکور غیر نافذ بوده و به تبع آن مالکیتی برای نامبرده متصور نبوده است و پس از آن آقای ع.ن نیز به علت عدم رعایت تعهدات در بیع شرط حق واگذاری به غیر را نداشته، چراکه به علت عدم تحویل مورد معامله معاهده (در تاریخ …… و عدم پرداخت ۴۵ میلیون وجه نقد نامبردگان فسخ شده است.
- آقای ر. نیز به علت تعارض میان دو حکم میتوانند اقدام به درخواست حقوقی مبنی بر مراجعه به عین یا قیمت بدیه قبلی به نماینده در مانحن فی آنچه صورت گرفته است. واگذاری ملک به ایادی بعدی بدون تنفیذ اینجانب میباشد، که خلاف قانون در مقررات است و اگر دادنامه شماره بیاعتبار نگردد. اینجانب مال خود را به ناحق از دست دادهام و این امری خلاف شرع میباشد. ولیکن شخص آقای ر. در هر زمان که اراده نماید. میتواند مثل یا قیمت مالش را دریافت نماید.
ضمناً نسبت به بیاعتباری مبایعه نامههای آقای ر. و ایادی قبلی برابر رأى تنفیذ فسخ اقدام مقتضی معمول گردیده است.
على هذا باتوجه به مراتب معروضه فوق و نظر به توافق آقایان ع. ن. و ع. ی. با اینجانب، ملک موضوع دعوی در زمان انعقاد توافق جدید در مالکیت قطعی اینجانب بوده لیکن انتقال آن به آقایان ی. و ع. ن. در صورت وصول چک توافق شده بوده است.
که به دلیل برگشت چک برابر ماده ۱۰ و ماده ۴۶٠ قانون مدنی هیچ مالکیتی برای طرف مقابل به وجود نیامده؛ لذا باتوجه به تأییدیه فسخ از سوی آقای ی. از برگشت چک که نشانگر اراده ایشان مبنی بر بیاعتباری مبایعه نامه خود با اینجانب بوده است، انتقالات بعدی آقای ع. ن به جهت آن که در زمان توافق عملاً خود تأیید نموده است، که مالکیتش در صورت پرداخت چک موضوع توافق بوده؛
لذا با برگشت چک و عدم احراز مالکیت برای ایشان دادگاه میبایست به این موضوع توجه مینمود. على هذا به دلیل خلاف شرع بودن آراء صادره به خصوص رأی صادره از سوی شعبه ۵ حقوقی شورای حل اختلاف ……، و بالتبع رأى تجدیدنظر آنکه از سوی شعبه ۹ حقوقی …… مبنی بر الزام بنده به انتقال سند به نام آقای الف.ر صادر شده است.
و همچنین رأی صادره از سوی شعبه ١٠۶ جزائی …… ، و رأی تجدید نظر آنکه از سوی شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان …… مبنی بر محکومیت اینجانب به تحمل حبس به دلیل انتقال مال غیر مستند به رأی تنفیذ قرارداد منعقده فی مابین آقایان ع. ی. و ع. ن. و بنده که به دلیل اعلامی بودن آن وقوع فسخ را در زمان تحقق آن مورد اثبات قرار میدهد که به صورت قطعی نیز با توجه به تأییدیه مرجع صادر کننده مورد اعتراض قرار نگرفته؛
لذا نقض آراء صادره فوقالذکر را از آن مقامات محترم تقاضا مینمایم.
باکمال احترام
نام و نام خانوادگی
امضاء